دو تکنولوژی غیرتهاجمی برای بهبود عملکرد مغز، اما با تفاوتهایی عمیق در عمق اثر، ایمنی و ماندگاری نتایج.
اگر بهدنبال راهکار نوینتر، مؤثرتر و سازگارتر با نوروبیولوژی مغز هستید، ادامه مطلب را بخوانید
در دههی اخیر، روشهای غیرتهاجمی تحریک مغزی نقش پررنگی در درمان اختلالات نوروسایکولوژیک، بهبود عملکرد شناختی و افزایش سلامت مغز ایفا کردهاند. در این میان، دو روش بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند: تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و لیزرتراپی مغزی (Photobiomodulation). هر دو روش بدون نیاز به دارو، جراحی یا بیهوشی عمل میکنند، اما از نظر مکانیسم، عمق اثر، ایمنی، کاربردهای بالینی و نتایج درمانی، تفاوتهای قابلتوجهی با یکدیگر دارند.
مکانیسم اثر
tDCS با اعمال یک جریان الکتریکی ضعیف (معمولاً بین ۱ تا ۲ میلیآمپر) از طریق الکترودهایی که روی پوست سر قرار میگیرند، باعث تغییر در آستانه تحریکپذیری نورونها میشود. بسته به جهت جریان، میتوان نواحی خاصی از مغز را تحریک یا مهار کرد. این تغییرات عمدتاً موقتی هستند و نیاز به تکرار مداوم جلسات دارند.
در مقابل، لیزرتراپی مغزی از نور مادونقرمز با توان پایین استفاده میکند که از جمجمه عبور کرده و وارد بافت مغز میشود. این نور با تحریک میتوکندریها در سلولهای عصبی، موجب افزایش تولید ATP، کاهش استرس اکسیداتیو، کاهش التهاب، بهبود جریان خون مویرگی و تقویت بازسازی سلولی میشود. اثرات لیزر نه تنها عملکرد نورونی را بهبود میبخشد، بلکه باعث ترمیم بافتی و تنظیم فرایندهای بیوشیمیایی در سطح عمیقتری میشود.
عمق و کیفیت اثر
یکی از محدودیتهای اصلی tDCS، عدم توانایی در هدفگیری دقیق و محدود بودن اثر آن به قشر سطحی مغز است. جریان الکتریکی بیشتر از پوست و جمجمه عبور کرده و بخش زیادی از آن در مسیر جذب میشود. این بدان معناست که اثر tDCS نسبتاً سطحی و محدود به نواحی خاصی است.
لیزرتراپی، بهویژه با استفاده از طولموج مادونقرمز (۸۱۰ نانومتر)، توانایی نفوذ به عمق چند سانتیمتری مغز را دارد. این ویژگی باعث میشود ساختارهای عمقی مانند هیپوکامپ، آمیگدال، تالاموس و شبکههای لیمبیک تحت تأثیر قرار بگیرند؛ نواحیای که نقش کلیدی در حافظه، خلق، خواب و توجه ایفا میکنند.
ایمنی و عوارض جانبی
tDCS در بسیاری از مطالعات ایمن گزارش شده، اما برخی افراد ممکن است عوارضی مانند احساس گزگز، سرگیجه یا سردرد را تجربه کنند. همچنین، استفادهی نادرست یا طولانیمدت از این جریان میتواند باعث ایجاد تغییرات نامطلوب در شبکههای عصبی شود.
در مقابل، لیزرتراپی مغزی یکی از ایمنترین فناوریهای نورومدولاسیون محسوب میشود. تاکنون هیچ عارضه جدی برای آن گزارش نشده و در بسیاری از مطالعات، حتی در کودکان، سالمندان و بیماران نورودجنریتیو، کاملاً بدون خطر شناخته شده است. به دلیل عدم استفاده از جریان یا میدان، تحریک ناگهانی یا شوک در آن وجود ندارد و احساس بیمار در طول جلسه کاملاً راحت و بیدرد است.
اثربخشی و کاربرد بالینی
tDCS در برخی مطالعات در بهبود علائم افسردگی، نقص توجه (ADHD)، توانبخشی سکته مغزی و عملکرد شناختی کاربرد داشته است. البته شواهد بالینی آن هنوز در حال توسعه است و نتایج گاه متناقض گزارش شدهاند.
در مقابل، لیزرتراپی مغزی در سالهای اخیر در طیف گستردهای از اختلالات مورد استفاده قرار گرفته است: از افسردگی و اضطراب گرفته تا آلزایمر، اختلالات خواب، آسیبهای مغزی، اختلالات یادگیری، تقویت حافظه، افزایش وضوح ذهنی و کاهش خستگی مغزی. پژوهشهای بالینی نشان دادهاند که این روش علاوه بر بهبود علائم، موجب تغییرات ساختاری مثبت در مغز میشود.
نتیجهگیری
هر دو روش tDCS و لیزرتراپی مغزی، تلاشهایی مؤثر در جهت بهبود عملکرد مغز بهشمار میروند. با این حال، لیزرتراپی مغزی بهدلیل عمق اثر بیشتر، تحریک سلولی واقعی، ایمنی بسیار بالا، و توانایی ترمیم نورونی، گامی فراتر از تحریک صرف بوده و در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوان نسل جدید نوروتراپی در جهان است.
اگر بهدنبال روشی علمی، بدون درد، سازگار با زیستفناوری بدن و قابل استفاده برای طیف وسیعی از بیماران هستید، لیزرتراپی مغزی یک انتخاب پیشرفته و آیندهنگرانه خواهد بود.